هوش مصنوعی:
در این شعر، شاعر از زبان خداوند خطاب به انسان میگوید که با وجود همه نعمتهای زیبای جهان مانند طبیعت، عشق و زندگی، انسان همچنان ناسپاس است و به جای شکرگزاری، همیشه در حال شکایت است. شاعر در پاسخ تأیید میکند که جهان زیباست اما عدالتی در آن نیست و همین باعث رنج آزادگان شده است.
رده سنی:
15+
محتوا دارای مفاهیم انتزاعی و انتقادی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، موضوعاتی مانند عدالت و ناسپاسی انسان نیاز به بلوغ فکری دارد.
عدالت
گفت روزی به من خدای بزرگ
نشدی از جهان من خشنود!
این همه لطف و نعمتی که مراست
چهرهات را به خندهای نگشود!
این هوا، این شکوفه، این خورشید
عشق، این گوهر جهان وجود
این بشر، این ستاره، این آهو
این شب و ماه و آسمان کبود!
این همه دیدی و نیاوردی
همچو شیطان، سری به سجده فرود!
در همه عمر جز ملامت من
گوش من از تو صحبتی نشنود!
وین زمان هم در آستانه مرگ
بیشکایت نمیکنی بدرود!
گفتم: آری درست فرمودی
که درست است هرچه حق فرمود
خوش سراییست این جهان، لیکن
جان آزادگان در آن فرسود
جای اینها که بر شمردی، کاش
در جهان ذرهای عدالت بود.
نشدی از جهان من خشنود!
این همه لطف و نعمتی که مراست
چهرهات را به خندهای نگشود!
این هوا، این شکوفه، این خورشید
عشق، این گوهر جهان وجود
این بشر، این ستاره، این آهو
این شب و ماه و آسمان کبود!
این همه دیدی و نیاوردی
همچو شیطان، سری به سجده فرود!
در همه عمر جز ملامت من
گوش من از تو صحبتی نشنود!
وین زمان هم در آستانه مرگ
بیشکایت نمیکنی بدرود!
گفتم: آری درست فرمودی
که درست است هرچه حق فرمود
خوش سراییست این جهان، لیکن
جان آزادگان در آن فرسود
جای اینها که بر شمردی، کاش
در جهان ذرهای عدالت بود.
۱۱۲۱
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:در پی هر گریه
گوهر بعدی:شادی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.