هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق روحانی سخن میگوید. او از تأثیرات عمیق این معشوق بر خود و دیگران، از جمله آموزش جوانمردی و وحدت، صحبت میکند. شاعر همچنین نگران است که معشوق از او دور شود و از او میخواهد که در کنارش بماند.
رده سنی:
15+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم اخلاقی و فلسفی آن ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
غزل شمارهٔ ۲۵۹۲
ای صورتِ روحانی، امروز چه آوردی؟
آوَرْد نمیدانم، دانم که مرا بُردی
ای گُلْشَنِ نیکویی، امروز چه خوش بویی
بر شاخِ کِه خَندیدی؟ در باغِ کِه پَروَردی؟
امروز عَجَب چیزی، میاُفْتی و میخیزی
در باغِ کِه خندیدی؟ وَزْدستِ کِه میْ خوردی؟
آن طَبْعِ زَراَفْشانی، وان هِمَّتِ سُلطانی
پیران و جوانان را، آموخت جُوامَردی
بُگْذر زِ جُوامَردی، کان هم زِدُوی خیزد
در وَحدتِ هم دَردی، دَرکَش قَدَحِ دُردی
هم هَمرَه و هم دَردی، هم جمعی و هم فَردی
هم عاشق و معشوقی، هم سُرخی و هم زَردی
با این همه در مَجْلِس، بِنْشین و مَیا با من
تَرسَم که میانِ رَه، بُگْریزی و بَرگَردی
وَرْزان کِه هَمیآیی، با خویش مَبَر دل را
کَزْ دلْ دودلی خیزد، گَهْ گرمی و گَهْ سردی
آوَرْد نمیدانم، دانم که مرا بُردی
ای گُلْشَنِ نیکویی، امروز چه خوش بویی
بر شاخِ کِه خَندیدی؟ در باغِ کِه پَروَردی؟
امروز عَجَب چیزی، میاُفْتی و میخیزی
در باغِ کِه خندیدی؟ وَزْدستِ کِه میْ خوردی؟
آن طَبْعِ زَراَفْشانی، وان هِمَّتِ سُلطانی
پیران و جوانان را، آموخت جُوامَردی
بُگْذر زِ جُوامَردی، کان هم زِدُوی خیزد
در وَحدتِ هم دَردی، دَرکَش قَدَحِ دُردی
هم هَمرَه و هم دَردی، هم جمعی و هم فَردی
هم عاشق و معشوقی، هم سُرخی و هم زَردی
با این همه در مَجْلِس، بِنْشین و مَیا با من
تَرسَم که میانِ رَه، بُگْریزی و بَرگَردی
وَرْزان کِه هَمیآیی، با خویش مَبَر دل را
کَزْ دلْ دودلی خیزد، گَهْ گرمی و گَهْ سردی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.