هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن میگوید و از عشق و دلدادگی خود مینالد. او از معشوق میخواهد که به او روی کند و از لذت دلداری و عشق او بهرهمند شود. شاعر همچنین از تنهایی و نیاز خود به معشوق سخن میگوید و از او یاری میطلبد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی احساسی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۵۹۸
ای جان و جهان آخِر از رویِ نِکوکاری
یَک دَم چه زیان دارد گَر رویْ به ما آری؟
ای رویِ تو چون آتش، وِیْ بویِ تو چون گُلْ خَوش
یارَب که چه رو داری، یارَب که چه بو داری
در پیشِ دو چَشم من، پیوسته خیالِ تو
خوشْ خواب که میبینم در حالَتِ بیداری
دل را چو خیالِ تو بِنْوازَد، مِسکینْ دل
در پوست نمیگُنجَد، از لَذَّتِ دِلْداری
قُرصِ قَمَرت گویم، نورِ بَصَرت گویم
جانِ دِگَرت گویم، یا صِحَّتِ بیماری؟
از شَرمِ تو شاخِ گُل، سَر پیش دَراَفکَنده
وَزْ زاریِ من بُلبُلْ وامانده شُد از زاری
از جُمله بِبُر، زیرا آن جا که توییّ و او
تو نیز نمیگُنجی، جُز او که دَهَد یاری
اَنْدَر شِکَم ماهی، دَمْ با کِه زَنَد یونُس؟
جُز او کِه بُوَد مونِس، در نیم شبِ تاری؟
در چَشمهٔ سوزَن تو، خواهی که رَوَد اُشتُر
ای بَسته تو بر اُشتُر، شش تَنگْ به سَرباری
با این همه ای دیده، نومید مَباش از وِیْ
چون ابرِ بهاری کُن در عشقْ گُهَرباری
یَک دَم چه زیان دارد گَر رویْ به ما آری؟
ای رویِ تو چون آتش، وِیْ بویِ تو چون گُلْ خَوش
یارَب که چه رو داری، یارَب که چه بو داری
در پیشِ دو چَشم من، پیوسته خیالِ تو
خوشْ خواب که میبینم در حالَتِ بیداری
دل را چو خیالِ تو بِنْوازَد، مِسکینْ دل
در پوست نمیگُنجَد، از لَذَّتِ دِلْداری
قُرصِ قَمَرت گویم، نورِ بَصَرت گویم
جانِ دِگَرت گویم، یا صِحَّتِ بیماری؟
از شَرمِ تو شاخِ گُل، سَر پیش دَراَفکَنده
وَزْ زاریِ من بُلبُلْ وامانده شُد از زاری
از جُمله بِبُر، زیرا آن جا که توییّ و او
تو نیز نمیگُنجی، جُز او که دَهَد یاری
اَنْدَر شِکَم ماهی، دَمْ با کِه زَنَد یونُس؟
جُز او کِه بُوَد مونِس، در نیم شبِ تاری؟
در چَشمهٔ سوزَن تو، خواهی که رَوَد اُشتُر
ای بَسته تو بر اُشتُر، شش تَنگْ به سَرباری
با این همه ای دیده، نومید مَباش از وِیْ
چون ابرِ بهاری کُن در عشقْ گُهَرباری
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.