هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، رنج، صبر، و نقد دنیای مادی می‌پردازد. شاعر از ملامت‌های دیگران نمی‌هراسد و به عشق و درد خود افتخار می‌کند. او از چرخ روزگار شکایت دارد اما به قدرت عشق و ایمان خود تکیه می‌کند. همچنین، متن به ناتوانی حسودان در درک افکار بلند و زیبایی‌های معنوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۱

نیست از سنگ ملامت غم سر پر شور را
کس نترسانده است از رطل گران مخمور را

ما به داغ خود خوشیم ای صبح دست از ما بدار
صرف داغ مهر کن این مرهم کافور را

چرخ عاجز کش چرا در خاک و خونم می کشد؟
پای من دست حمایت بود دایم مور را

قهرمان عشق هر جا مجلس آرایی کند
چینی مودار می داند سر فغفور را

نفس را بدخو به ناز و نعمت دنیا مکن
آب و نان سیر، کاهل می کند مزدور را

حسن اگر این است و عالمسوزی رخسار این
می کشد بی تابی غیرت چراغ طور را

رتبه افکار صائب را چه می داند حسود؟
بهره ای از حسن یوسف نیست چشم کور را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.