۳۰۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۵

ساقی محجوب می باید شراب عشق را
آتش هموار می باید کباب عشق را

در حریم ما ندارد شمع بی فانوس راه
شاهد بی پرده می سوزد حجاب عشق را

تیشه ای در کار هستی می کنم چون کوهکن
چند دارم در پس کوه آفتاب عشق را

عالمی را آه دردآلود من دیوانه کرد
هیچ کافر نشنود بوی کباب عشق را!

از کمند رشته عمر ابد سر می کشید
خضر اگر می یافت ذوق پیچ و تاب عشق را

هر که را در مغز پیچیده است بوی عقل خام
می شناسد اندکی قدر گلاب عشق را

هر کسی را هست صائب قبله گاهی در جهان
برگزیدم از دو عالم من جناب عشق را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.