هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به موضوعاتی مانند حرص و آز، عشق و رنج، ناامیدی و تلاش برای رسیدن به آرزوها می‌پردازد. شاعر از تشنگی دل، ناکامی‌ها، و دشواری‌های زندگی سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا، مفاهیم عمیق انسانی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنج نیاز به درک و تجربه بیشتری از زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۱۱۳

نیست از روی زمین سیری دل خود کام را
حرص می گردد زیاد از خاک، چشم دام را

داغ دارد میکشان را تشنه چشمی های من
می کنم خالی ز می در دست ساقی جام را

روزگار عیش را دود سپندی لازم است
شد شب آدینه نیل چشم زخم ایام را

دل به کوشش آرزو را پخته نتوانست کرد
در بغل نتوان رساندن میوه های خام را

هر که را از درد و صاف می نظر بر نشأه است
باده یک جام داند بوسه و دشنام را

جسم رنگ جان گرفت از بی قراری های دل
می برد چون سایه با خود صید وحشی دام را

در دل خود کعبه مقصود را هر کس که یافت
بستن زنار داند بستن احرام را

بوسه را در نامه می پیچد برای دیگران
آن که می دارد دریغ از عاشقان پیغام را

دل چو شد افسرده، از جسم گرانجان پاره ای است
رنگ برگ خویش باشد میوه های خام را

نیست صائب شنبه و آدینه در کوی مغان
می کند یکرنگ، مشرب سر به سر ایام را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.