هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، سکوت، رنج، و جستجوی معنویت می‌پردازد. شاعر از تجربیات درونی خود سخن می‌گوید، از رنج‌های عشق و سکوت، و از تلاش برای رسیدن به حقیقت. او از نمادهایی مانند حلاج، عیسی، و لیلی استفاده می‌کند تا مفاهیم عمیق عرفانی را بیان کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و نمادین ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۸

غوطه در گل داده بود اندیشه دنیا مرا
ناله نی شد دلیل عالم بالا مرا

گر چه چون حلاج مهر خامشی بر لب زدم
زور می برداشت آخر پنبه از مینا مرا

از سیاهی خضر می آرد گلیم خود برون
نیست بر خاطر غبار از ظلمت سودا مرا

بود از بس بر دل من دیدن مردم گران
شد سبک در دیده کوه قاف چون عنقا مرا

مهره گهواره من بود از عقد سخن
منت گویایی از کس نیست چون عیسی مرا

حسن عالمگیر را هر جا که جویی حاضرست
هر غباری محمل لیلی است زین صحرا مرا

با کمال قرب، از پاس ادب خون می خورم
پنجه خشکی است چون مرجان از این دریا مرا

نیست مانع بحر را گرداب از جوش و خروش
مهر خاموشی چه سازد با لب گویا مرا

نیست چون آتش مرا اندیشه از زخم زبان
می شود بال و پر پرواز، خار پا مرا

چون الف در بسم گردد محو، باقی می شود
عمر کوته جاودان شد زان قد رعنا مرا

در سرانجام اقامت نیستم چون غافلان
توشه راهی است صائب چشم از دنیا مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.