هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات شاعر در قبال عشق و رنج‌های ناشی از آن است. شاعر از تشبیهات زیبا مانند لعل لب، مهره گهواره اشک، و شاخ گل برای توصیف حالات عاشقانه و دردهای روحی خود استفاده می‌کند. او از نگاه دیگران، شرم و حیا، و تأثیر طبیعت بر احساساتش سخن می‌گوید و در نهایت به سکوت و انزوا به عنوان پناهگاهی از گفت‌وگوهای بی‌ثمر اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و انزوا نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۲۹

دیدن لعل لبش خاموش می سازد مرا
تنگ ظرفم، رنگ می مدهوش می سازد مرا

مهره گهواره ام اشک است چون طفل یتیم
می خورد خون دایه تا خاموش می سازد مرا

شعله های شخ از صرصر شود بی باک تر
سیلی استاد، بازیگوش می سازد مرا

پرده شرم و حجاب من ز گل نازکترست
گرمی نظاره شبنم پوش می سازد مرا

می کنم در جرعه اول سبکبارش ز غم
چون سبو هر کس که بار دوش می سازد مرا

حسن مهتابی مرا می ریزد از هم چون کتان
از بهار افزون خزان مدهوش می سازد مرا

گر چنین خواهد ز روی درد بلبل ناله کرد
همچو شاخ گل سراپا گوش می سازد مرا

همچنان بر سرو سیمین تو می لرزد دلم
گر نسیم از برگ گل آغوش می سازد مرا

گر چه می داند نماند برق پنهان در سحاب
آسمان ساده دل خس پوش می سازد مرا

صائب از گفت و شنود خلق مغزم پوچ شد
گوش سنگین و لب خاموش می سازد مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.