هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج شاعر از همراهی نادرست دیگران، بار سنگین مشکلات، و دوری از عشق حقیقی است. شاعر از بی‌حاصلی دنیا، آزادگی از علایق مادی، و رنج‌های عشق مجازی سخن می‌گوید. همچنین، او از کهنسالی و ناامیدی خود می‌نالد و در نهایت آرزوی رهایی از این دردها را دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی، فلسفی و انتقادی موجود در شعر نیازمند درک و تجربه‌ی زندگی است که معمولاً نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. همچنین، برخی مضامین مانند ناامیدی و رنج عشق ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۰

کی سبکباری ز همراهان کند غافل مرا؟
بار هر کس بر زمین ماند، بود بر دل مرا

شکر قطع راه را پامال کردن مشکل است
خواب کردن از مروت نیست در منزل مرا

شوق را عشق مجازی از زمین گیران کند
نیست چون قمری نظر بر سر و پا در گل مرا

بی گزند دیده بد، درد و داغ عشق بود
حاصلی گر بود ازین دنیای بی حاصل مرا

از علایق خاطر آزادمردان فارغ است
چون صنوبر نیست پروایی ز بار دل مرا

می گدازد پرتو منت مرا چون ماه نو
هر قدر خورشید تابان می کند کامل مرا

دست احسانی که شکر از سایلان دارد طمع
نیست کم از کاسه دریوزه سایل مرا

از خس و خاشاک گردد بیش آتش شعله ور
چوب گل کی می تواند ساختن عاقل مرا؟

وای بر من کز کهنسالی درین محنت سرا
عنکبوت رشته طول امل شد دل مرا

دست خواهد کرد خونم عاقبت در گردنش
نیست گر در زندگانی رنگی از قاتل مرا

چون سپند آسوده ام صائب ز منع دور باش
می کند بی طاقتی آواره از محفل مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.