هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و ناملایمات زندگی خود می‌گوید، از بی‌وفایی دوستان و دشمنی دشمنان شکایت دارد و احساس تنهایی و مظلومیت می‌کند. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند نیلوفر، گلشن احزان، صدف و گوهر، حالات روحی خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین برخی از مفاهیم مانند مظلومیت و شکایت از روزگار ممکن است برای کودکان و نوجوانان نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۲

چهره شد نیلوفری از سیلی اخوان مرا
خوش گلی آخر شکفت از گلشن احزان مرا

تیغ بر فرقم زنند و گوهر از دستم برند
چون صدف شد دشمن جان گوهر رخشان مرا

دل چو رو گرداند، بر گرداندن او مشکل است
روی دل تا برنگردیده است، بر گردان مرا

ذوق همچشمی ندارد شهرتم با آفتاب
گرد عالم از چه دارد چرخ سرگردان مرا؟

هر که بر من پرده پوشد خویش را رسوا کند
من نه آن شمعم که بتوان داشتن پنهان مرا

نیستم پیراهن یوسف، چرا هر جا روم
خون تهمت می چکد از گوشه دامان مرا؟

نیست صائب در خرابات مغان دریا دلی
تا به یک ساغر کند شرمنده احسان مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.