هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و وابستگی به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که چگونه عشق او را از همه چیز رها کرده و به خدمت معشوق مشغول ساخته است. شاعر از حالت مستی و بیخودی در عشق میگوید و اشاره میکند که در این راه، نه به ثواب و نه به گناه توجه دارد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیدهتر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۶۱۲
در کویِ کِه میگَردی؟ ای خواجه چه میخواهی؟
پابَسته شُدی چون من، زان دِلْبَرِ خَرگاهی
گَر بَسته شُدی از وِیْ، رَسته زِ همه بَندی
نی خِدمَتِ کَس خواهی، نی خُسروی و شاهی
شُد خِدمَتِ تو دَستان، چون خِدمَتِسَرمَستان
در آبْ سُجود آری بیمساله چو ماهی
چون مَست و خَراب آمد، سَجده گَهَش آب آمد
فارغْ زِ ثَواب آمد، فَرد از رَه و بیراهی
کو رَه چو دَرین آبی، کو سَجده چو مِحْرابی
نی ظالم و نی تایب، نی ذاکر و نی ساهی
پابَسته شُدی چون من، زان دِلْبَرِ خَرگاهی
گَر بَسته شُدی از وِیْ، رَسته زِ همه بَندی
نی خِدمَتِ کَس خواهی، نی خُسروی و شاهی
شُد خِدمَتِ تو دَستان، چون خِدمَتِسَرمَستان
در آبْ سُجود آری بیمساله چو ماهی
چون مَست و خَراب آمد، سَجده گَهَش آب آمد
فارغْ زِ ثَواب آمد، فَرد از رَه و بیراهی
کو رَه چو دَرین آبی، کو سَجده چو مِحْرابی
نی ظالم و نی تایب، نی ذاکر و نی ساهی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.