هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و غنایی، بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره عشق، وحدت وجود، رهایی از تعلقات دنیوی و رسیدن به روشنایی درونی است. شاعر از مفاهیمی مانند نور وحدت، ایمن بودن در خاک، رهایی از پیچ و تابهای زندگی، و روشنایی دل سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌هایی به عشق آسمانی، داغ جنون، و بی‌قراری عاشقانه دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات شعری مانند 'داغ جنون' و 'بی‌قراری' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

غزل شمارهٔ ۱۶۷

می پرد امشب ز شادی دیده روزن مرا
خانه از روی که یارب می شود روشن مرا؟

تا به چشمم نور وحدت سرمه بینش کشید
هر کف خاکی بود چون وادی ایمن مرا

کی ز پیچ و تاب می شد رشته جانم گره؟
آب باریکی اگر می بود چون سوزن مرا

تیره روزان صیقل آیینه یکدیگرند
زنگ از دل می برد خاکستر گلخن مرا

خوشترست از جامه پوشیده، عریان زیستن
تیره می گردد نظر از بوی پیراهن مرا

فتح باب من بود در بستن چشم و دهان
می شود از روزن مسدود، دل روشن مرا

ربط من چون لاله با داغ جنون امروز نیست
بود دایم اخگری در زیر پیراهن مرا

پیش دریا نعل بی تابی مرا در آتش است
خار نتواند چو سیل آویخت در دامن مرا

فلس من چون ماهیان محضر به خون من نوشت
حلقه فتراک شد هر حلقه زین جوشن مرا

بی رخ او داغ در زیر سیاهی مانده ای است
دیده خورشید اگر صائب شود روزن مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.