هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند عزلت، آرامش، رضایت، و مبارزه با دشمنان می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند سنگ خاره، میخواره، آیینه، و سبحه برای بیان احساسات و تفکرات خود استفاده کرده است. در نهایت، شاعر به دنبال آرامش و رهایی از دغدغه‌های دنیوی است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و نیاز به تجربه و دانش بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۱۱

از هوا گیرد سر دیوانه سنگ خاره را
نیست از رطل گران اندیشه ای میخواره را

خاطر آشفته را شیرازه کنج عزلت است
دل ز جمعیت پریشان می شود سی پاره را

خصم را کردم به همواری حصار خویشتن
می کند آیینه من موم، سنگ خاره را

از تردد کرد آزارم دل بی آرزو
خواب طفلان لنگر تمکین بود گهواره را

نیست چشم شوخ را مانع ز گردش بیخودی
ماندگی از سیر نبود اختر سیاره را

نیست ممکن برق را در ابر پنهان داشتن
چون عنانداری کنم آن شوخ آتشپاره را؟

سیر و دور سبحه در محراب افزون می شود
در عبادت جمع چون سازم دل صد پاره را؟

ریزه چینان قناعت را تلاش رزق نیست
سنگ، روزی می رساند مرغ آتشخواره را

می پذیرد گر به خود شیرازه اوراق خزان
می توان گردآوری کردن دل صد پاره را

کاسه دریوزه گردد چون صدف شد بی گهر
ریزش دندان فزاید حرص روزی خواره را

تا به چند این صید وحشی را عنانداری کنم؟
سر به صحرا می دهم صائب دل آواره را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.