هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر زیبا، به توصیف تأثیر عشق و جمال معشوق بر دل عاشق می‌پردازد. شاعر از آیینه به عنوان نماد انعکاس زیبایی و عشق استفاده می‌کند و تأثیرات عمیق عشق را بر روح و روان انسان بیان می‌دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۰

گر زند آتش به جان رویش چنین آیینه را
زود خواهد کرد خاکسترنشین آیینه را

عکس خط و خال عنبربار آن مشکین غزال
می کند پرنافه چون صحرای چین آیینه را

تا چه خواهد کرد یارب با دل مومین من
ساخت مجمر آن عذار آتشین آیینه را

بر سر زانو به چندین عزتش جا می دهند
تازه رخساران ز چشم پاک بین آیینه را

جبهه او را گشایش هاست از چین غضب
موج صیقل می کند روشن جبین آیینه را

تا شد از خاکستر خط صیقلی رخسار او
روی می مالد خجالت بر زمین آیینه را

دیدن روی عرقناک تو در بزم شراب
چون صدف سازد پر از در ثمین آیینه را

تا برآمد خط سبز از لعل شکربار او
عکس طوطی زهر شد زیر نگین آیینه را

از قبول نقش، دل را پاک سازد تیرگی
به بود زنگ از حصار آهنین آیینه را

در نظرها می کند شیرین تر از تنگ شکر
کلک صائب از حدیث شکرین آیینه را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.