هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر بزرگ سبک هندی، بیانگر دردها و رنج‌های درونی شاعر و ناامیدی‌های او از زندگی است. شاعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، حالات روحی خود را به تصویر می‌کشد. او از ناشادی‌های خود، بی‌اعتنایی دیگران، و سختی‌های زندگی می‌گوید، اما در عین حال بر استحکام و پایداری خود تأکید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۳

داغ برگ عیش گردد در دل ناشاد ما
جغد می گردد همایون در خراب آباد ما

جنبش گهواره خواب طفل را سازد گران
از تزلزل بیش محکم می شود بنیاد ما

چشم گیرا می کند نخجیر را بی دست و پا
از کمند و دام مستغنی بود صیاد ما

نیست چون مجمر دل گرمی بساط خاک را
گرم دارد چون سپند این بزم را فریاد ما

نقش شیرین را به خون دل مصور ساختیم
بیستون کان بدخشان گشت از فرهاد ما

از نسیم نوبهاران غنچه پیکان شکفت
هیچ کس را نیست پروای دل ناشاد ما

نیست جرم دوستان گر یاد ما کمتر کنند
وحشت از ما دور گردان بیش دارد یاد ما

تیر کج هرگز نگردد راست از زور کمان
بگذر ای پیر مغان از وادی ارشاد ما

آه آتشبار را در سینه می سوزد نفس
تا شود نرم این دل چون بیضه فولاد ما

سبزه بیگانه بستانسرای عالمیم
جز پشیمانی ندارد حاصلی ایجاد ما

صبح خیزان جهان را خواب غفلت برده است
می کند گاهی به آهی صبحدم امداد ما

تا به روی سخت ما صائب سر و کارش فتاد
توبه کرد از سخت رویی سیلی استاد ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.