هوش مصنوعی: این متن شعری است که از ناکامی‌ها، ناامیدی‌ها و تلخی‌های زندگی سخن می‌گوید. شاعر از بی‌اعتنایی دیگران، فراموشی دوستان در روزهای موفقیت، و ناامیدی از زندگی می‌نالد. همچنین به مفاهیمی مانند خودکامگی، ناکامی در عشق، و بی‌عدالتی در جهان اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر به این نتیجه می‌رسد که زندگی مانند شرری زودگذر است و پایان آن از همان آغاز مشخص است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی، انتقاد از جامعه و تلخی‌های زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۹

از نصیحت خامتر گردد دل خودکام ما
از نمک سنگین شود خواب کباب خام ما

هر که دولت یافت، شست از لوح خاطر نام ما
اوج دولت طاق نسیان است در ایام ما

قسمت ما زین شکارستان به جز افسوس نیست
دانه اشک تلخ می گردد به چشم دام ما

مردمی گردیده است از چشم خوبان گوشه گیر
چین ابرو مد انعام است در ایام ما

می خورد چون خون دل هر کس به قدر دستگاه
باش کوچکتر ز جام دیگران گو جام ما

بوسه ما را کجا خواهد به آن لب راه داد؟
آن که ره ندهد به گوش از سرکشی پیغام ما

از دعای خیر، ما شکر به کارش می کنیم
هر که می سازد دهانی تلخ از دشنام ما

در نظر واکردنی طی شد بساط زندگی
چون شرر در نقطه آغاز بود انجام ما

بر دل آزاده ما باغ امکان تنگ بود
چشم تنگ قمریان چون سرو داد اندام ما

حسن ماند از خیره چشمی های ما زیر نقاب
شد در امیدواری بسته از ابرام ما

در بلا انداخت جمعیت دل آزاده را
فلس ما چون ماهیان گردید آخر دام ما

طفل بازیگوش آرام از معلم می برد
تلخ دارد زندگی بر ما دل خودکام ما

نیست صائب جام عیش ما چو گل پا در رکاب
تا فلک گردان بود، در دور باشد جام ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.