هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج‌های عمیق و ناگفته‌ای می‌پردازد که با زبان استعاره و تصاویر غنی توصیف شده‌اند. شاعر از زخم‌های بی‌زبان، خون دل، و طوفان‌های درونی سخن می‌گوید و از ناتوانی در بیان این دردها شکایت دارد. همچنین، به مفاهیمی مانند رنج، صبر، و انتظار برای مرهم اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و توصیف‌های غنی از درد و رنج، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۶۰

مهر خاموشی که گیرد از دهان زخم ما؟
غیر پیکانش که می داند زبان زخم ما؟

دست و تیغی کو، که تا دامان دریای عدم
نگسلد چون موج از هم کاروان زخم ما

ای که از لعل لبت شور قیامت گرده ای است
رحمتی کن بر لب عاجز بیان زخم ما

خون به صد رنگینی اظهار شکایت می کند
نیست در ظاهر زبان گر در دهان زخم ما

از دل مجروح ما خون گرد کلفت می برد
تیغ سیراب است آب گلستان زخم ما

گرد الماس و نمک، پر در پر هم بافته است
راه مرهم نیست در دارالامان زخم ما

جوهر شمشیر را چون موی آتش دیده کرد
الحذر از شکوه آتش زبان زخم ما

می کند هر قطره خون، طوفان دیگر زیر پوست
اختر ثابت ندارد آسمان زخم ما

هر غباری کز نمکدان تو می گیرد هوا
هم ز گرد راه می پرسد نشان زخم ما

بر دهان صبح، اختر بخیه نتوانست زد
چون برآید بخیه از حفظ دهان زخم ما؟

خودنمایی شیوه ما نیست چون نادیدگان
هیچ کس صائب نمی داند نشان زخم ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.