هوش مصنوعی: این شعر به یاد روزهایی می‌پردازد که دو نفر با هم آشنا بودند و در عین جدایی ظاهری، در معنا و روح یکی بودند. آنها مانند دو مصرع یک بیت، دو برگ از یک دانه، و دو دست یک بدن بودند. با وجود فاصله‌های فیزیکی، همیشه از حال هم باخبر بودند و در سعادت و خوشبختی شریک بودند. این شعر رابطه‌ای عمیق و معنوی را توصیف می‌کند که فراتر از جدایی‌های ظاهری است.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی این شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، درک ظرافت‌های زبانی و معنایی آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد.

غزل شمارهٔ ۲۶۵

یاد ایامی که با هم آشنا بودیم ما
هم خیال و هم صفیر و هم نوا بودیم ما

معنی یک بیت بودیم از طریق اتحاد
چون دو مصرع گر چه در ظاهر جدا بودیم ما

بود دایم چون زبان خامه حرف ما یکی
گر چه پیش چشم صورت بین دو تا بودیم ما

چون دو برگ سبز کز یک دانه سر بیرون کند
یکدل و یکروی در نشو و نما بودیم ما

می چرانیدیم چون شبنم ز یک گلزار چشم
از نوا سنجان یک بستانسرا بودیم ما

بود راه فکر ما در عالم معنی یکی
چون دو دست از آشنایی یکصدا بودیم ما

دوری منزل حجاب اتحاد ما نبود
داشتیم از هم خبر در هر کجا بودیم ما

اختر ما سعد بود و روزگار ما سعید
از سعادت زیر بال یک هما بودیم ما

چاره جویان را نمی دادیم صائب درد سر
دردهای کهنه هم را دوا بودیم ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.