هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر است. او با وجود مشکلات و ملامتها، عشق را در دل خود حفظ کرده و به آن وفادار است. شاعر از دنیای مادی گذر کرده و به دنبال معنا و حقیقت در درون خود است. او با وجود فقر مادی، ثروت معنوی دارد و برای دیگران میزید.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و فداکاری نیاز به بلوغ ذهنی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۷۳
یاد رخسار ترا در دل نهان داریم ما
در دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما
در چنین راهی که مردان توشه از دل کرده اند
ساده لوحی بین که فکر آب و نان داریم ما
منزل ما همرکاب ماست هر جا می رویم
در سفرها طالع ریگ روان داریم ما
همچنان در قطع راه عشق کندی می کنیم
گر چه از سنگ ملامت صد فسان داریم ما
چیست خاک تیره تا باشد تماشاگاه ما؟
سیرها در خویشتن چون آسمان داریم ما
قسمت ماچون کمان از صید خود خمیازه ای است
هر چه داریم از برای دیگران داریم ما
در بهار ما خزان ها چون حنا پوشیده است
گر چه در ظاهر بهار بی خزان داریم ما
همت پیران دلیل ماست هر جا می رویم
قوت پرواز چون تیر از کمان داریم ما
گر چه می دانیم آخر سر به سر افسانه ایم
پنبه ها در گوش از خواب گران داریم ما
نیست جان سخت ما از سختی دوران ملول
زندگانی چون هما از استخوان داریم ما
گر چه غیر از سایه ما را نیست دیگر میوه ای
منت روی زمین بر باغبان داریم ما
گر چه صائب دست ما خالی است از نقد جهان
چون جرس آوازه ای در کاروان داریم ما
در دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما
در چنین راهی که مردان توشه از دل کرده اند
ساده لوحی بین که فکر آب و نان داریم ما
منزل ما همرکاب ماست هر جا می رویم
در سفرها طالع ریگ روان داریم ما
همچنان در قطع راه عشق کندی می کنیم
گر چه از سنگ ملامت صد فسان داریم ما
چیست خاک تیره تا باشد تماشاگاه ما؟
سیرها در خویشتن چون آسمان داریم ما
قسمت ماچون کمان از صید خود خمیازه ای است
هر چه داریم از برای دیگران داریم ما
در بهار ما خزان ها چون حنا پوشیده است
گر چه در ظاهر بهار بی خزان داریم ما
همت پیران دلیل ماست هر جا می رویم
قوت پرواز چون تیر از کمان داریم ما
گر چه می دانیم آخر سر به سر افسانه ایم
پنبه ها در گوش از خواب گران داریم ما
نیست جان سخت ما از سختی دوران ملول
زندگانی چون هما از استخوان داریم ما
گر چه غیر از سایه ما را نیست دیگر میوه ای
منت روی زمین بر باغبان داریم ما
گر چه صائب دست ما خالی است از نقد جهان
چون جرس آوازه ای در کاروان داریم ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.