هوش مصنوعی: این شعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، فداکاری، رنج و امید می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند ریزش کف احسان، گلریزان، میدان نبرد، دریا و مرجان، زندان و یوسف، فقر و حیات، صبح و خنده جهان، گناه و پاکی، طوفان و دریا، جسم و جان، و نان خام استفاده کرده است تا احساسات عمیق و پیچیده خود را بیان کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج، گناه، و جستجوی معنوی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۱

سرخ رو می گردد از ریزش کف احسان ما
چون خزان در برگریزان است گلریزان ما

ما چو گل سر را به گلچین بی تأمل می دهیم
دست خالی برنگردد دشمن از میدان ما

ما به همت سرخ رویی را به دست آورده ایم
خشک از دریا برآید پنجه مرجان ما

غنچه دلگیر ما را باغ ها در پرده هست
می کند یوسف تلاش گوشه زندان ما

هستی جاوید ما در نیستی پوشیده است
در سواد فقر باشد چشمه حیوان ما

ما و صبح از یک گریبان سر برون آورده ایم
تازه رو دارد جهان را چهره خندان ما

گوهر شهوار، گردد مهره گل در صدف
گر بشوید بحر از گرد گنه دامان ما

ما چنین گر واله رخسار او خواهیم شد
بستگی در خواب بیند دیده حیران ما

گر چه طوفان از جگرداری است بر دریا سوار
دست و پا گم می کند در بحر بی پایان ما

در ریاض جان ز آه سرد ما خون می چکد
بی طراوت از سفال جسم شد ریحان ما

جسم خاکی جان ما را پخته نتوانست کرد
خامتر شد زین تنور سرد صائب نان ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.