هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و اخلاقی از صائب تبریزی، به موضوعاتی مانند عدالت الهی، عشق و درد عاشقانه، توکل به خداوند، و بلندهمتی می‌پردازد. شاعر از رازهای نهفته در دل سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که درد و عشق او به معشوق (الهی) تمام وجودش را فرا گرفته است. همچنین، او به عدالت خداوند در روز قیامت اشاره می‌کند و بیان می‌کند که پای او حتی به خاری از بهشت عافیت آسیب نمی‌رسد. در نهایت، شعر به بلندهمتی و عظمت روح انسان اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند عدالت الهی و درد عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۶

راز دل را می توان دریافت از سیمای ما
نشأه می تابد چو رنگ از پرده مینای ما

قهرمان عدل چون پرسش کند روز حساب
از بهشت عافیت خاری نگیرد پای ما

گر چه او هرگز نمی گیرد ز حال ما خبر
درد او هر شب خبر گیرد ز سر تا پای ما

از دل پر خون ما بی چاشنی نتوان گذشت
خون رغبت را به جوش آرد می حمرای ما

گوهر خورشید اگر از دست ما افتد به خاک
زیر پای خود نبیند طبع بی پروای ما

سبحه ذکر ملایک از نظام افتاده است
بس که پیچیده است در گوش فلک غوغای ما

از خط فرمان او روزی که پا بیرون نهیم
تیشه گردد هر سر خاری به قصد پای ما

چون بساط سبزه زیر پای سرو افتاده است
آسمان در زیر پای همت والای ما

ریخت شور حشر در پیمانه عالم نمک
می زند جوش سیه مستی همان صهبای ما

حال باطن را قیاس از حال ظاهر می کند
دام را در خاک می بیند دل دانای ما

پای ما یک خار را نگذاشت صائب بی شکست
آه اگر خار انتقام خود کشد از پای ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.