هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف عشق، حسرت، و جذابیت معشوق می‌پردازد. شاعر از زلف یار، چشم‌های فتنه‌انگیز او، و تأثیرات عشق بر روح و جان سخن می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند بیداری معنوی، ایثار، و عشق خالصانه نیز در ابیات دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۰۵

پخته می گردند از سودای زلفش خام ها
این ره باریک، رهرو را دهد اندام ها

این غزالی را که من صیاد او گردیده ام
چشم حسرت می شود در رهگذارش دام ها

قاصد بی رحم اگر از خود نسازد حرف را
می برد چون بوسه دل، شیرینی پیغام ها

فتنه چشم تو تا بیدار شد از خواب ناز
در شکر شد خواب شیرین تلخ بر بادام ها

دیده چون دستار کن از گریه کز چشم سفید
کعبه دیدار دارد جامه احرام ها

چون گره بگشایی از مو، شام گردد صبح ها
پرده چون بگشایی از رو، صبح گردد شام ها

تا گذشت از بوستان مستانه سرو قامتت
بر گلوی قمریان شد طوق، خط جام ها

کار مزدوران بود خدمت به امید نوال
مخلصان را نیست صائب چشم بر انعام ها
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.