هوش مصنوعی: این متن دعایی است که در آن شاعر از خداوند می‌خواهد تا ناله‌های پرشور او را بپذیرد، ناامیدش نکند، و در لحظات سخت زندگی به او رحمت و نجات عطا کند. شاعر از قدرت خداوند در تبدیل سختی‌ها به زیبایی‌ها سخن می‌گوید و از او می‌خواهد تا دل‌های دیوانه و پریشان را روشن کند و در روز قیامت شفاعت عشق را برای او قرار دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژه‌ها و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۳۴۲

خدایا درپذیر این نعره مستانه ما را
مکن نومید از حسن قبول افسانه ما را

در آن صحرا که چون برگ خزان انجمن فرو ریزد
به آب روی رحمت سبز گردان دانه ما را

زمین مرده احیا کردن آیین کرم باشد
چراغان کن به داغ خود دل دیوانه ما را

تو کز خون شیر و نوش از نیش و گل از خار می سازی
به چشم خلق شیرین ساز تلخ افسانه ما را

اگر چه بحر رحمت بی نیازست از حباب ما
به باد آستین مشکن دل پیمانه ما را

در آن شورش که نه گردون کف خاکستری گردد
ز برق بی نیازی حفظ کن کاشانه ما را

ز بیم گفتگوی حشر فارغ دار دل صائب
شفاعت می کند عشقش دل دیوانه ما را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.