هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از ساقی و میخانه سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند مستی، عشق، و رهایی از دنیای مادی اشاره می‌کند. شاعر از زیبایی و جذابیت ساقی و میخانه سخن می‌گوید و این مفاهیم را به عنوان راهی برای رسیدن به حقیقت و معنا در زندگی توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۲۶۳۰

یا ساقی شَرِّفْ بِشَراباتِکَ زَنْدی
فَالرَّاحُ مَعَ الرُّوحِ، مِنْ اِفْضالِکَ عِنْدی

بَرخیز که شورید خَرابات، اَفَندی
مَستانْ نِگَر و نُقل و شرابات، اَفَندی

هر مَست دَرآویخته با مَست زِ مَستی
گَردان شُده ساقی به مُساقات، اَفَندی

یک مویْ نمی‌گُنجَد، در حَلقهٔ مَستان
جُز رَقص و هیاهوی و مُراعات، اَفَندی

بِسْمِ اللّهْ، ساقیِّ وَلی نِعْمَت بَرخیز
تا جان بِدَهیمَت به مُکافات، اَفَندی

در هر دو جهان است و نبوده‌‌‌ست و نباشد
جُز دیدنِ رویِ تو کَرامات، اَفَندی

چون تَنگِ شِکَر، میرِ خَرابات دَرآمَد
یا رَب چه لَطیف است مُلاقات، اَفَندی

می خَندد و می‌گوید من خُفته بُدَم مَست
هَیهایْ شنیدم من و هَیهات، اَفَندی

زان خنده و زان گفتن و زان شیوهٔ شیرین
صد غُلْغُله در سَقْفِ سَماوات، اَفَندی

خورشید زِ بَرقِ رُخِ تو چَشم بِبَندد
کَافْزون زِ زُجاجه‌‌‌ست و زِ مِشْکات، اَفَندی

در خانهٔ خَمّار و خَراباتِ کِه دیده‌ست
مِعْراج و تَجَلّی و مَقامات، اَفَندی

با مَستِ خَراباتِ خدا تا بِنَپیچی
تا وا نَنِمایَد همه رَگْهات، اَفَندی

در خانهٔ دلْ کَژْ مَکُن آن چانه به اَفْسوس
کِامْروز عِیان است خَفیّات، اَفَندی

روزی که رَوَم جانِبِ دریایِ مَعانی
یاد آیَدَت این جُمله مَقالات، اَفَندی

شاد آمدی ای کانِ شِکَر، عیب مَفَرما
گَر بوسه دَهَد بَنده بَران پات، اَفَندی

واجب کُند ای دوست که آرَم به صد اِخْلاص
در سایهٔ زُلْفِ تو مُناجات، اَفَندی

از مُصْحَفِ آن رویِ چو ماهِ تو بخوانیم
سوره‌یْ قَصَص و نادره آیات، اَفَندی

مَستیم زِ جامِ تو، وَزان نرگسِ مَخْمور
رَستیم به شاهیْت زِ شَهْمات، اَفَندی

عالَم همه پُرغُصّه و آن نرگسِ مَخْمور
فارغ زِ بَدایات و نِهایات، اَفَندی

چون سایه فَناییم به خورشیدِ جَمالَت
ایمِن شُده از جُملهٔ آفات، اَفَندی

سَرمَست بیا جانِبِ بازار نَظَر کُن
تا راست شود جُمله مُهِمّات، اَفَندی

تا روزِ اَجَل هر چه بگوییم زِاَشْعار
این است و دِگَر جُمله خُرافات، اَفَندی

سُلطانِ غَزَل‌هاست و همه بَندهٔ اینَند
هر بیتَش مِفْتاحِ مُرادات، اَفَندی

من کردم خاموش، تو باقیش بِفَرما
ای جانِ اِشارات و عِبارات، اَفَندی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.