هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از عشق و ملامتهای آن سخن میگوید. شاعر از درد عشق، نومیدی، و قیامت یاد میکند و با استفاده از تصاویر زیبا مانند خورشید، گلشن، و سرو، مفاهیم عمیق عرفانی را بیان میکند. همچنین، تأکید بر نشانههای عشق و رسوایی ناشی از پوشاندن آن دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این متن نیاز به درک و تجربهٔ بیشتری دارد و ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل هضم نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مفاهیمی مانند قیامت و نومیدی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۳۵۵
مهیا شو دلا در عشق انواع ملامت را
که سنگ کم نمی باشد ترازوی قیامت را
ازان پیوسته دارم بر جگر دندان نومیدی
که کافی نیست پشت دست من زخم ندامت را
چو خورشیدست پیدا راز عشق از سینه عاشق
نباشد نامه پیچیده، صحرای قیامت را
در آن گلشن که عمر باغبان از گل بود کمتر
زهی غافل که ریزد بر زمین رنگ اقامت را
نشان عشق را بگذار چون آتش به حال خود
که رسوایی شود از پوشش افزون این علامت را
کمان می کرد طوق قمریان را قد چون تیرش
اگر می دید سرو بوستان آن سرو قامت را
به نخل بارور سنگ از در و دیوار می بارد
اگر اهل دلی، آماده شو صائب ملامت را
که سنگ کم نمی باشد ترازوی قیامت را
ازان پیوسته دارم بر جگر دندان نومیدی
که کافی نیست پشت دست من زخم ندامت را
چو خورشیدست پیدا راز عشق از سینه عاشق
نباشد نامه پیچیده، صحرای قیامت را
در آن گلشن که عمر باغبان از گل بود کمتر
زهی غافل که ریزد بر زمین رنگ اقامت را
نشان عشق را بگذار چون آتش به حال خود
که رسوایی شود از پوشش افزون این علامت را
کمان می کرد طوق قمریان را قد چون تیرش
اگر می دید سرو بوستان آن سرو قامت را
به نخل بارور سنگ از در و دیوار می بارد
اگر اهل دلی، آماده شو صائب ملامت را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.