هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و فریبندگی دنیا سخن می‌گوید و به مخاطب هشدار می‌دهد که در دام لذت‌های زودگذر نیفتد. او از مفاهیمی مانند رزق و روزی، قیامت، و زندگی پس از مرگ نیز صحبت می‌کند و تأکید می‌کند که انسان باید به دنبال معنویات و ارزش‌های پایدار باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۳۶

ای مونِسِ ما خواجه ابوبکرِ رَبابی
گَر دِلْشُده‌یی، چند پِیِ نان و کَبابی؟

آتش خور در عشقْ به مانندِ شُترمُرغ
اَنْدَر عَقَبِ طُعْمه چه شاگردِ عُقابی؟

لُقمه دَهَدت تا کُند او لُقمهٔ خویشَت
این چَرخِ فَریبنده و این بَرقِ سَحابی

هین لُقمه مَخور، لُقمه مَشو آتشِ او را
بی لُقمهٔ او در دل و جانْ رِزْق بیابی

آن وقت که از ناف هَمی‌خورد تنت خون
نی حلق و گلو بود و نه خرمای رطابی

آن ماهی چه خورده‌‌‌ست که او لقمه ما شد
در چشم نیاید خورش مردم آبی

از نعمت پنهان خورد این نعمت پیدا
زان راه شود فربه و زان ماه خضابی

گر ز آنک خرابت کند این عشق برونی
چون سنبله شد دانه در این روز خرابی

آن سُنبُله از خاک بَرآوَرْد سَر و گفت
من مُردم و زنده شُدم از دادِ ثَوابی

خواهی که قیامَت نِگَری، نَقْد به باغْ آی
نَظّارهٔ سَرسَبزیِ اَمْواتِ تُرابی

ماییم که پوسیده و ریزیدهٔ خاکیم
امروز چو سَرویم، سَراَفْراز و خِطابی

بی‌حرف سُخَن گوی، که تا خَصْم نگوید
کین گفتِ کَسان است و سُخَن‌‌هایِ کتابی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.