هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات مختلفی مانند عشق، خرد، خاموشی، آزادی از غم و ارتباط بین انسان‌ها می‌پردازد. شاعر از زبان لاف به عنوان عاملی که ناقص‌ها را رسوا می‌کند یاد می‌کند و به اهمیت خاموشی و تأثیر آن در سامان دادن به کارها اشاره دارد. همچنین، به نقش یک دل بی‌غم در آزادی از غم و تأثیر دیوانه‌ها بر خردسالان پرداخته شده است. در ادامه، شاعر از عشق و حیرت در برابر معشوق سخن می‌گوید و به ارتباط بین چشم‌های غزالان و مجنون اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به عشق و حیرت نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۱۵

زبان لاف رسوا می کند ناقص کمالان را
که رو بر خاک مالد پرفشانی بسته بالان را

چو نتوانی شدن شیرازه جمعیت خاطر
مده زحمت به پرسش زینهار آشفته حالان را

امید من به خاموشی یکی ده گشت تا دیدم
که سامان می دهد دست از اشارت، کار لالان را

جهانی را کند آزاد از غم، یک دل بی غم
که باشد صحبت دیوانه عیدی خردسالان را

چو آب زندگی جان بخش شو در پرده شبها
مکن رسوا به احسان چهره پوشیده حالان را

مده از دست چون لیلی زمام محمل تمکین
میفکن چون جرس دنبال خود بیهوده نالان را

ندارد زخم دندان کار با لبهای خاموشان
جواب تلخ کس بر رو نگوید بی سؤالان را

به ایام خط افکن از نکویان کامجویی را
که روی تازه می باشد ثمر نازک نهالان را

تو از اندیشه فاسد به دام و دد گرفتاری
پریخانه است ورنه کنج خلوت خوش خیالان را

نظربازی به لیلی طلعتان کیفیتی دارد
که مجنون می کند حیران خود وحشی غزالان را

ز من دارند صائب شوخ چشمان نکته پردازی
سخنگو می کند مجنون من، چشم غزالان را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.