هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، به موضوعاتی مانند عشق، رنج عاشقان، جدایی از تعلقات دنیوی، و قدرت عشق در رهایی از تاریکی‌ها می‌پردازد. شاعر از دردهای عشق و دوستان ناسازگار گلایه می‌کند و بر اهمیت گذشت و احسان تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی موجود در شعر، برای درک و ارتباط بهتر، به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 16 سال یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۴۱۹

متاب از کشتن ما ای غزال شوخ گردن را
که خون عاشقان باشد شفق این صبح روشن را

مرا از صافی مشرب ز خود دانند هر قومی
که هر ظرفی به رنگ خود برآرد آب روشن را

نهادی چون قدم در راه از دلبستگی بگذر
که می گردد گره در رشته سنگ راه، سوزن را

بیفشان دانه احسان، ز برق فتنه ایمن شو
که جز نقش پی موران حصاری نیست خرمن را

به زور عشق ازین زندان ظلمانی توان رستن
که جز رستم برون می آورد از چاه بیژن را؟

نمی گردد حریف نفس سرکش عقل دریا دل
چگونه زیر دست خویش سازد آب، روغن را؟

مکن از دور گردون شکوه، ای جویای آزادی
گشایش نیست بی سرگشتگی سنگ فلاخن را

به دشمن می گریزم از نفاق دوستان صائب
که خار پا گوارا کرد بر من زخم سوزن را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.