هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، صبر و مقاومت در برابر سختی‌های زندگی می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند گل، شبنم، خورشید و کوه برای بیان احساسات و مفاهیم عمیق انسانی استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق و استعاره‌های پیچیده این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و مقاومت نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۴۳۷

مده در جوش گل چون لاله از کف میگساری را
که نعل از برق در آتش بود ابر بهاری را

ندارد دیده پاک آبرویی پیش او، ورنه
به شبنم می دهد گل منصب آیینه داری را

قیامت می کند در ترکتاز ملک دل، گویا
ز طفل شوخ من دارد فلک دامن سواری را

بیابان گردی مجنون ز نقصان جنون باشد
که سنگ کودکان باشد محک کامل عیاری را

گهر گرد یتیمی را دهد در دیده خود جا
به چشم کم مبین زنهار گرد خاکساری را

اگر از پرتو خورشید روی دل طمع داری
مده چون شبنم از کف دامن شب زنده داری را

چه سازد سختی دوران به جان سخت ما صائب؟
ز تیغ کوه پروا نیست کبک کوهساری را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.