هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به مفاهیمی مانند عدم، هستی، مستی معنوی و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر از مخاطب می‌خواهد که از دلبستگی‌های مادی دوری کند و به سمت حقیقت و معنویت حرکت نماید. همچنین، از شمس تبریزی به عنوان نماد نور و هدایت یاد می‌شود.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۴۲

زان جایْ بیا خواجه بدین جایِ نه جایی
کین جاست تو را خانه، کجایی تو، کجایی؟

آن جا که نه جای است، چَراگاهِ تو بوده‌ست
زین شُهره چَراگاه، تو مَحْروم چرایی؟

جانْدار سَراپَردهٔ سُلطانِ عَدَم باش
تا بازرَهی از دَم این جانِ هوایی

گَهْ پایْ مَشو گَه سَر، بُگْریز ازین سو
مَستیّ و خَرابی نِگَر و بی‌سَر و پایی

ای راهنمای از میْ و مَنْزِل چو شَوی مَست
نی راه به خود دانی و نی راه نِمایی

مَستانِ اَزَل در عَدَم و مَحو چَریدند
کَزْ نیست بُوَد قاعِدِهٔ هست نِمایی

جان بر زَبَرِ هَمدِگَر افتاده زِمَستی
هَمچون خُتَنِ غَیب، پُر از تُرکِ خَطایی

این نَعْره‌زنان گشته که، هَیهایْ چه خوبی
وان سَجده کُنان گشته که بس روحْ فَزایی

مَخْدومْ خداوندی، شَمسُ الْحَقِ تبریز
هم نورِ زمینی تو و خورشیدِ سَمایی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.