هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند صدف، ماهی، آب و دریا، به مفاهیمی مانند عشق، عرفان، جستجو و شناخت خود و جهان می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت برای بیان حالات درونی و روحانی استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۷۱

ترا پر چون صدف شد گوش از سیماب در دریا
وگرنه حلقه ذکری است هر گرداب در دریا

ز عادت پرده غفلت شود اسباب آگاهی
که ماهی بستر و بالین کند از آب در دریا

خیال یار را در دیده عاشق تماشا کن
که دارد شور دیگر پرتو مهتاب در دریا

حریم وصل را حیرانیی در پرده می باشد
که شوق آب، ماهی را کند قلاب در دریا

به قسمت می توان برخورد از روزی، نه جمعیت
که از جای دگر گردد صدف سیراب در دریا

غریق عشق بر گرد سر هر قطره می گردد
که ماهی را بود هر موجه ای محراب در دریا

چنین کز گرد عصیان تیره گردیده است جان من
عجب دارم که گردد روشن این سیلاب در دریا

چو دل شد آب، از دل سربرآرد آرزوی دل
که از دریا زند سر مهر عالمتاب در دریا

نگردد آب تا صائب دلت از داغ نومیدی
نخواهی دید روی گوهر نایاب در دریا
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.