هوش مصنوعی:
این متن شعری است که درد و رنج انسانهای بیگناه و سوختگان را به تصویر میکشد و از بیتفاوتی و بیدادگری حکایت دارد. شاعر با استفاده از استعارهها و تشبیههای زیبا، مانند اشک کباب، خون بیگناهان به عنوان باده ناب، و نالههای خشک لبان، احساسات عمیق انسانی را بیان میکند. همچنین، متن به موضوعاتی مانند عدالت، رحمت، و ظلم اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعارهها ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین و پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۴۸۷
گریه سوختگان اشک کباب است ترا
خون این بی گنهان باده ناب است ترا
ناله ای کز جگر سنگ برون آرد آه
از دل همچو شب افسانه خواب است ترا
بر جگر سوختگان رحم کجا خواهی کرد؟
که چو دل آب شود، عالم آب است ترا
ناله خشک لبان گر چه ملال انگیزست
طرب انگیزتر از چنگ و رباب است ترا
نشود چشم تو از شور قیامت بیدار
نامه شکوه ما پرده خواب است ترا
آب و آتش چه به خورشید جهانتاب کند؟
چه غم از سوز دل و چشم پر آب است ترا؟
هیچ پروا ز دهن خوانی بلبل نکنی
سخن تلخ، گوارا چو گلاب است ترا
به عنانداری بیداد نمی پردازی
گر چه از حلقه خط، پا به رکاب است ترا
جوهر تیغ تو چون مور برآرد پر و بال
بس که در کشتن عشاق شتاب است ترا
به لب چون شکرت راه سخن دارد خط
به چه تقصیر به طوطی شکراب است ترا
خط شبرنگ کز او حسن نهد پا به حساب
شب نوروز من و روز حساب است ترا
در گلستان تو هر سرد نفس محرم نیست
گوش بر زمزمه مرغ کباب است ترا
نگذری از سر اندیشه صائب زنهار
دل اگر آینه صدق و صواب است ترا
خون این بی گنهان باده ناب است ترا
ناله ای کز جگر سنگ برون آرد آه
از دل همچو شب افسانه خواب است ترا
بر جگر سوختگان رحم کجا خواهی کرد؟
که چو دل آب شود، عالم آب است ترا
ناله خشک لبان گر چه ملال انگیزست
طرب انگیزتر از چنگ و رباب است ترا
نشود چشم تو از شور قیامت بیدار
نامه شکوه ما پرده خواب است ترا
آب و آتش چه به خورشید جهانتاب کند؟
چه غم از سوز دل و چشم پر آب است ترا؟
هیچ پروا ز دهن خوانی بلبل نکنی
سخن تلخ، گوارا چو گلاب است ترا
به عنانداری بیداد نمی پردازی
گر چه از حلقه خط، پا به رکاب است ترا
جوهر تیغ تو چون مور برآرد پر و بال
بس که در کشتن عشاق شتاب است ترا
به لب چون شکرت راه سخن دارد خط
به چه تقصیر به طوطی شکراب است ترا
خط شبرنگ کز او حسن نهد پا به حساب
شب نوروز من و روز حساب است ترا
در گلستان تو هر سرد نفس محرم نیست
گوش بر زمزمه مرغ کباب است ترا
نگذری از سر اندیشه صائب زنهار
دل اگر آینه صدق و صواب است ترا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.