هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، مخاطب را به تفکر در مورد ارزش‌های واقعی زندگی، دوری از غرور و خودبینی، و رسیدن به آرامش درونی دعوت می‌کند. شاعر با اشاره به عناصری مانند آب، کشتی، گوهر و فصل بهار، مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۰۳

راه خوابیده رسانید به منزل خود را
نرساندی تو گرانجان به در دل خود را

تا چو گرداب توان ریشه رسانید به آب
همچو کشتی مکن آلوده ساحل خود را

نقد هستی است گرامی تر ازان ای غافل
که کنی خرج به اندیشه باطل خود را

نشود خرج زمین قطره چو گوهر گردید
برسان زود به آرامگه دل خود را

در چنین فصل بهاری نشوی چون مجنون؟
می شماری اگر از مردم عاقل خود را

سر سودازده را تیغ بود سایه بید
وارهان زود ازین عقده مشکل خود را

حسن لیلی چه خیال است شود پرده نشین؟
چه تسلی دهی از دیدن محمل خود را؟

گوهری نیست درین قلزم خونین صائب
پوچ (و) بی مغز مکن چون کف ساحل خود را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.