۲۱۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۰۲

حسن کی در دل چون سنگ نماید خود را؟
باده در شیشه بیرنگ نماید خود را

عشق ازان شوختر افتاده که پنهان گردد
این شرر در جگر سنگ نماید خود را

در شب تار کند جلوه دیگر آتش
چهره زیر خط شبرنگ نماید خود را

تکیه بر دوستی چرخ مکن کاین مکار
به تو یکرنگ ز نیرنگ نماید خود را

زود باشد که زند غوطه به خون چون طاوس
خودنمایی که به صد رنگ نماید خود را

سنگ دندان پریشان سخنان است وقار
وای بر آن که سبک سنگ نماید خود را

شود از بخت سیه، جوهر ذاتی ظاهر
جوهر تیغ اگر از زنگ نماید خود را

عندلیبی که شد از نغمه شناسان نومید
به چه امید به آهنگ نماید خود را؟

خون کند در دل صیاد ز پرکاری ها
آهوی وحشی اگر لنگ نماید خود را

صائب آن حسن به سامان که نگنجد به خیال
چه قدر در نظر تنگ نماید خود را؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.