هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که به موضوعاتی مانند عشق، خرد، سخن بیهوده، و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر از اهمیت سخن راستین، تأثیر عشق و دانش در بیداری انسان، و خطرات تعلقات دنیایی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۵۱۰

سخن آن است که از جای درآرد دل را
حدی آن است که دیوانه کند محمل را

باده آن است که خشت از سر خم بردارد
عالم آن است که بیدار کند جاهل را

سخن پوچ همان به که نیاید بر لب
چه کمال از کف بی مغز بود ساحل را؟

خانه زادست نشاط دل خونین جگران
مطرب از بال و پر خویش بود بسمل را

گر شوی مرغ، همان بال ترا دام ره است
تا سبکبار نسازی ز علایق دل را

محو دلجویی پروانه بود روی دلش
شمع دارد به زبان گر چه همه محفل را

بی سخن، قابل تحسین نبود احسانش
هر که محتاج به گفتار کند سایل را

باغ را در گره غنچه نهان ساخته اند
با خبر باش که بر هم نزنی یک دل را

عشق داغی است که مرهم نکند پنهانش
چند بر چهره خورشید بمالی گل را؟

نیست با اهل خرد سنگ ملامت را کار
نقطه بر سر نگذارند خط باطل را

صائب از خود بفشان گرد علایق زنهار
کاین غباری است که پوشیده کند منزل را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.