هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر ایرانی، بیانگر احساسات عمیق و دردهای عاطفی شاعر است. او از ناشادی خاطر، رشک و حسادت، و تجربه‌های تلخ زندگی سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی و فلسفی مانند علم نظر، گنج محال، و خضر در راه خدا دارد. شاعر از افتادن در چاه سخن خویش و تجربه‌هایی مشابه یوسف یاد می‌کند و در نهایت، به دنبال آرامش و رهایی از این دردهاست.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند رشک و حسادت، و تجربه‌های تلخ زندگی نیاز به درک و بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۲۴

چون گشاید ز چمن خاطر ناشاد مرا؟
هست گلبن به نظر، خانه صیاد مرا

تا شد از علم نظر شمع سوادم روشن
جنبش هر مژه شد سیلی استاد مرا

بارها از سخن خویش به چاه افتادم
همچو یوسف صد ازین واقعه افتاد مرا

ناخن رشک جگر کاوتر از شمشیرست
پنجه شیر بود سایه شمشاد مرا

پرده گنج محال است که ویران ماند
خضر در راه خدا می کند آباد مرا

هر چه از پیش نظر رفت به یادش آرند
یارب آن روز مبادا که کنی یاد مرا!

سر تسخیر غزالان سبکسیرم نیست
موی بر سر نبود خانه صیاد مرا

تلخی از زهر و حلاوت ز شکر مطلوب است
دشمن آن به که به خوبی نکند یاد مرا

من نه آن رشته سر در گم چرخم صائب
که گشادی شود از ناخن نقاد مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.