هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق عمیق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از عشق به معشوقی می‌گوید که او را بدخو کرده و تسلی در دو جهان برایش ممکن نیست. او خود را داغ‌دیده‌ای می‌داند که از ازل پرورش یافته و عشق جوانمردانه در دلش جای دارد. شاعر از تلخی مرگ و بیم فراموشی دردش می‌گوید و خود را خاری در بیابان توکل می‌داند که با رنج‌های بسیار پرورش یافته. در نهایت، او از ناامیدی از یار و فلک سخن می‌گوید و اینکه سال‌ها گذشت تا او را به اینجا رساند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و رنج‌های عشق نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۲۶

آنچنان عشق تو بدخوی برآورد مرا
که تسلی به دو عالم نتوان کرد مرا

منم آن داغ که از صبح ازل پرورده است
در سراپرده دل، عشق جوانمرد مرا

تلخی مرگ به کامم می لب شیرین است
بس که کرده است جهان حادثه پرورد مرا

نیست اندیشه ام از خواب عدم، می ترسم
که فراموش شود چاشنی درد مرا

عرق غیرت پیشانی خورشیدم من
نفس صبح قیامت نکند سرد مرا

در بیابان توکل منم آن خار یتیم
که به صد خون جگر آبله پرورد مرا

گر چو خورشید به خود تیغ زنم معذورم
طرفی نیست درین عالم نامرد مرا

گل نچیدم به امید ثمر از یار و فلک
بازیی کرد که از هر دو برآورد مرا

بود هر ذره من در کف بادی صائب
سالها گشت فلک تا به هم آورد مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.