هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره رنج‌ها، ناامیدی‌ها و انتظارات بی‌پاسخ اوست. شاعر از ناله‌های بی‌ثمر، سوختگی‌های درونی و انتظار برای آزادی سخن می‌گوید. او همچنین به نقش تقدیر و سرنوشت در زندگی خود اشاره می‌کند و از بی‌توجهی دیگران به دردهایش شکایت دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، مضامین غمگینانه و پیچیدگی‌های زبانی آن برای مخاطبان با سن بالاتر مناسب‌تر است.

غزل شمارهٔ ۵۳۴

از گلستان نشود غنچه دل باز مرا
پنجه سرو بود چنگل شهباز مرا

می توان ناله شنید از کف خاکستر من
نشود سوختگی سرمه آواز مرا

پرده ساز شود نه فلک از ناله من
ندهد سرمه گر آن چشم فسونساز مرا

زحمت آینه من مده ای روشنگر
دل سیه می شود از منت پرداز مرا

آخرالامر عنانداری من خواهد کرد
شهسواری که عنان داد ز آغاز مرا

دفتر بال و پرش طعمه مقراض شود
آن که افکند ز سر رشته پرواز مرا

صبر چندان که در خانه به رویم بندد
کشش دل کشد از خانه برون باز مرا

گوش بر بانگ هم آواز ندارم صائب
بس بود ز اهل سخن خامه هم آواز مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.