هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از دردها و رنجهای درونی خود سخن میگوید و از سیاهی دل و افلاک شکایت دارد. او امیدوار است که روزی گرههای دلش باز شود و با رسیدن به خورشید حقیقت، پاکی و روشنایی را تجربه کند. شاعر از گریهها و آههایش میگوید که همچون تاک پیچیدهتر میشوند و امید دارد که این آهها دل غمگینش را بگشایند. همچنین، او اشاره میکند که با وجود فغان و نالههای بیوقف، سینهاش پر از درد است. در پایان، شاعر به میخانه وحدت و گردش جام اشاره میکند که برایش بهمانند گردش افلاک است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۵۳۸
دل سیه شد ز سیه خانه افلاک مرا
کی بود آینه زین زنگ شود پاک مرا؟
گره آن روز شود باز چو شبنم ز دلم
که به خورشید رساند نظر پاک مرا
عقده تاک فزون می شود از گریه تاک
مگر از آه گشاید دل غمناک مرا
چون جرس گر چه نیاسود زبانم ز فغان
نشد از ناله تهی، سینه صد چاک مرا
تا سرم گرم ز میخانه وحدت شده است
گردش جام بود گردش افلاک مرا
کی بود آینه زین زنگ شود پاک مرا؟
گره آن روز شود باز چو شبنم ز دلم
که به خورشید رساند نظر پاک مرا
عقده تاک فزون می شود از گریه تاک
مگر از آه گشاید دل غمناک مرا
چون جرس گر چه نیاسود زبانم ز فغان
نشد از ناله تهی، سینه صد چاک مرا
تا سرم گرم ز میخانه وحدت شده است
گردش جام بود گردش افلاک مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.