هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عظمت و بزرگی معشوق خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که او در هیچ قالب و محدوده‌ای نمی‌گنجد. معشوق به عنوان ماه، آب، دریا، کوه، خورشید و حتی معجون توصیف می‌شود که در هیچ‌چیز محدود نمی‌شود. شاعر از ناتوانی خود در توصیف کامل معشوق و عظمت او سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۲۶۵۰

تو آن ماهی که در گَردون نگُنجی
تو آن آبی که در جَیحون نگُنجی

تو آن دُرّی که از دریا فُزونی
تو آن کوهی که در هامون نگُنجی

چه خوانم من فُسون، ای شاهِ پَریان؟
که تو در شیشه و اَفْسون نگُنجی

تو لیلی‌یی، وَلیک از رَشکِ مولی
به کُنجِ خاطِرِ مَجنون نگُنجی

تو خورشیدی، قَبایَت نورِ سینه‌ست
تو اَنْدَر اَطْلَس و اَکْسون نگُنجی

تویی شاگردِ جانْ اَفْزا طَبیبی
در اِسْتدلال افلاطون نگُنجی

تو مَعجونی که نَبْوَد در ذخیره
ذخیره چیست؟ در قانون نگُنجی

بگوید خَصْم تا خود چون بُوَد این؟
تو از بی‌چونی و در چون نگُنجی

چُنین بودی، در اِشْکَم گاهِ دنیا
بگُنجیدی، ولی اکنون نگُنجی

مَخوان در گوش‌ها این را، خَمُش کُن
تو اَنْدَر گوشِ هر مَفْتون نگُنجی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.