هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و فراق سخن می‌گوید. او از معشوق خود می‌خواهد که به او توجه کند و از درد فراق او بپرسد. شاعر خود را مستمند عشق معشوق می‌داند و از او می‌خواهد که مانند سپند، دل او را بسوزاند. در نهایت، شاعر از جام عشق شمس تبریز می‌خواهد که درد کهنه‌اش را درمان کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۶۵۱

کَریما تو گُلی، یا جُمله قَندی؟
که چون بینی مرا، چون گُل بِخَندی

عزیزا تو به بُستانْ آن درختی
که چون دیدم تو را، بیخَم بِکَندی

چه کم گَردد زِجاهَت گَر بِپُرسی
که چونی در فِراقَم؟ دَردمندی؟

من آنَم کَزْ فِراقَت مُستْمَندم
تو آنی که خَلاصِ مُستْمَندی

دَرین مَطْبَخ هزارانْ جانْ به خَرج است
بِبین تو ای دلِ پُرخون که چندی

چو حَلقه بر دَرَت گَر چه مُقیمَم
چه چاره، چون تو بر بام بُلندی؟

بیا ای زُلْفِ چوگان، حُکْم داری
که چون گویم دَرین میدان فَکَندی

سِپَند از بَهرِ آن باشد که سوزد
دِلا می‌سوز، دِلْبَر را سِپَندی

بیا ای جامِ عشقِ شَمسِ تبریز
که دَردِ کُهنه را تو سودمندی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.