هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از استعاره‌های زیبا و عمیق، به توصیف رابطه‌ی عاشق و معشوق می‌پردازد. شاعر از آینه به عنوان نمادی از عاشق سخن می‌گوید که در برابر جمال معشوق، درمانده و شرمسار است. آینه با تمام وجودش به تماشای معشوق مشغول است، اما از ترس آسیب‌های احتمالی (مانند شکستن یا تیرگی) در هراس است. شعر به زیبایی‌های معشوق، ناتوانی عاشق در برابر این جمال، و خطراتی که عاشق را تهدید می‌کند اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی کافی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی فاخر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵۴

نشد از روی تو سیراب نظر آینه را
شرم رخسار تو خون کرد جگر آینه را

نیست چون کشتی طوفان زده یک جا آرام
در پریخانه حسن تو نظر آینه را

دست مشاطه تقدیر ز جوهر بسته است
به تماشای تو صد جای کمر آینه را

این شکوهی که به رخسار تو داده است خدا
بیم آن است کند شق چو قمر آینه را

زره از جوهر خود زیر قبا پوشیده است
بس که ترسیده ازان غمزه نظر آینه را

دام فولاد سرانجام دهد از جوهر
نیست از شوخی عکس تو خبر آینه را

هر نفس می گسلد سلسله جوهر را
کرد دیوانه جمال تو مگر آینه را؟

گر چه ظاهر به تماشای جهان مشغول است
هست با جوهر خود دام دگر آینه را

خاک در کاسه سر کن نظر خودبین را
که ز دریاست فزون موج خطر آینه را

گر چه آیینه ندارد خطر از آب گهر
بیش ازین رومده ای پاک گهر آینه را

رخ متاب از سخن سخت نکویان صائب
پیش این سنگ توان کرد سپر آینه را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.