هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج روحانی و انسانی است که درگیر طوفان‌های زندگی است. شاعر از ناتوانی در تسکین دردها، شرم، پشیمانی و دوری از وصال معشوق سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به بی‌اعتنایی به دنیا و وابستگی به عشق حقیقی دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد، پشیمانی و انتزاع‌های فلسفی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵۷

گریه از دل نبرد کلفت روحانی را
عرق شرم نشوید خط پیشانی را

لنگر درد به فریاد دل ما نرسید
تا که تسکین دهد این کشتی طوفانی را؟

دل آگاه ز تحریک هوا آسوده است
نیست از باد خطر تخت سلیمانی را

جان محال است که در جسم بود فارغبال
خواب، آشفته بود مردم زندانی را

جامه ای نیست به اندام تو چون عریانی
چند پنهان کنی این خلعت یزدانی را؟

زهر در مشرب من باده لب شیرین است
تا چشیدم قدح تلخ پشیمانی را

محو رخسار تو از هر دو جهان مستغنی است
مژه بیکار بود دیده قربانی را

آه ازین قوم سیه دل که گران می دانند
به زر قلب، وصال مه کنعانی را

نزند چون خط مشکین تو نقشی بر آب
مو برآید ز کف دست اگر مانی را

برندارم سر خود از قدم خم صائب
تا خط جام نسازم خط پیشانی را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۸
نظرها و حاشیه ها
شیرین
۱۳۹۹/۱۰/۱۱ ۱۸:۵۷

با سلام و تشکر از سایت خوبتان. بنده درخواستی داشتم اینکه ممکنه معنی ابیات و آرایه ها و صنایع ادبی این غزل را به ایمیل بنده ارسال بفرمایید؟