هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر دردها و رنج‌های زندگی است. شاعر از دردهای عاطفی، یتیمی، ناامیدی و بی‌پناهی سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند گل، شیشه می، سنگ گهواره و تیغ ستمکار، احساسات عمیق خود را به تصویر می‌کشد. او همچنین به ناتوانی در رسیدن به آرزوها و سیری‌ناپذیری دل اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد، یتیمی و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۶۲

گر چه از درد خزانی شده رخساره ما
می توان چید گل از سینه صد پاره ما

نفس گرم درین بوته نخواهد ماندن
تا شود شیشه می این دل چون خاره ما

گر چه از داغ یتیمی دل ما سوخته است
هست سنگ یده هر مهره گهواره ما

چرب سازد علم از خون شفاعت خواهان
چون برآرد ز میان تیغ، ستمکاره ما

درد خود گر به مسیحای زمان عرض کنیم
می زند بر در بیچارگی از چاره ما

آب دریا نکند ریگ روان را سیراب
سیری از باده ندارد دل میخواره ما

صائب از سعی محال است به انجام رسد
سفر ریگ روان و دل آواره ما
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.