هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعارههای عمیق، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، مقاومت، و امید میپردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند گل، ابر، کوه، و سنگ برای بیان احساسات و اندیشههای خود استفاده میکند. همچنین، به مفاهیمی مانند عجز، آرزو، و دعا اشاره دارد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق و استعارههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار ممکن باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و عجز ممکن است برای سنین پایینتر سنگین به نظر برسد.
غزل شمارهٔ ۵۶۳
تا چه گل ریشه دوانیده در اندیشه ما؟
که رگ ابر بهارست رگ و ریشه ما
کوه قاف از سپرانداختگان است اینجا
که دگر تیغ شود پیش دم تیشه ما؟
پایکوبان به سردار رود خود حلاج
پنبه بردارد اگر از دهن شیشه ما
پنجه عجز گشاید ز دل سنگ گره
می کشد آب خود از مغز گهر ریشه ما
آرزو در دل ما بر سر هم ریخته است
می رود برق، نفس سوخته از بیشه ما
از دعای قدح آید به سلامت بیرون
غوطه گر در جگر سنگ زند شیشه ما
سخن سخت نگوییم به دشمن صائب
نیست چون سنگدلان دلشکنی پیشه ما
که رگ ابر بهارست رگ و ریشه ما
کوه قاف از سپرانداختگان است اینجا
که دگر تیغ شود پیش دم تیشه ما؟
پایکوبان به سردار رود خود حلاج
پنبه بردارد اگر از دهن شیشه ما
پنجه عجز گشاید ز دل سنگ گره
می کشد آب خود از مغز گهر ریشه ما
آرزو در دل ما بر سر هم ریخته است
می رود برق، نفس سوخته از بیشه ما
از دعای قدح آید به سلامت بیرون
غوطه گر در جگر سنگ زند شیشه ما
سخن سخت نگوییم به دشمن صائب
نیست چون سنگدلان دلشکنی پیشه ما
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.