هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به بیان ناتوانی انسان در برابر قدرت و عظمت دریا می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند موج، حباب، کشتی و کوه صبر، بی‌قراری دل و عجز انسان را در مقابل عظمت دریا نشان می‌دهد. همچنین، اشاره‌ای به عشق و بی‌قراری عاشق دارد و اینکه دریا با وجود همه‌ی بزرگی‌اش، فیض‌رسان است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۸۹

مبین ز موج تهیدست خوار دریا را
که روی کار بود پشت کار دریا را

شکسته تا نشوی چون حباب هیهات است
که همچو موج کشی در کنار دریا را

ز کوه صبر فزون گشت بی قراری دل
کف سبک نکند بردبار دریا را

به عجز حمل مکن کز بزرگواریهاست
که هر سفینه کشد زیر بار دریا را

نکرد تلخی غم را علاج، باده لعل
نساخت آب گهر خوشگوار دریا را

غرض رساندن فیض است، ورنه در ایجاد
حباب و موج نیاید به کار دریا را

نمی شود نفس پاک گوهران باطل
بخار می شود ابر بهار دریا را

گران رکابی کشتی نمی تواند کرد
علاج رعشه بی اختیار دریا را

ز بی قراری عاشق خبر دهد صائب
به سر زدن کف بی اختیار دریا را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.