هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات عرفانی و فلسفی می‌پردازد. شاعر از ناتوانی انسان در درک حقایق عمیق و اسرار عالم صحبت می‌کند و تأکید می‌کند که انسان به دلیل محدودیت‌هایش نمی‌تواند به درک کامل از مفاهیمی مانند ایمان، عشق، و حقیقت برسد. شاعر همچنین به تفاوت‌های بین انسان و موجودات دیگر اشاره می‌کند و از انسان می‌خواهد که در برابر عظمت عالم فروتن باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. این مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۵۵

تو نَقْشی، نَقْش بَندان را چه دانی؟
تو شکلی، پیکری، جان را چه دانی؟

تو خود می‌نَشْنوی بانگِ دُهُل را
رُموزِ سِرِّ پنهان را چه دانی؟

هنوز از کافِ کُفرَت خود خَبَر نیست
حَقایق‌‌هایِ ایمان را چه دانی؟

هنوزت خار در پای است، بِنْشین
تو سَرسَبزیِّ بُستان را چه دانی؟

تو نامی کرده‌یی این را و آن را
ازین نگذشته‌یی، آن را چه دانی؟

چه صورت‌هاست مَر بی‌صورتان را
تو صورت‌‌هایِ ایشان را چه دانی؟

زَنَخ کَم زن، که اَنْدَر چاهِ نَفَسی
تو آن چاهِ زَنَخْدان را چه دانی؟

درختِ سَبز داند قَدْرِ باران
تو خُشکی، قَدْرِ باران را چه دانی؟

سِیَه کاری مَکُن با بازِ چون زاغ
تو بازِ چَترِ سُلطان را چه دانی؟

سُلَیمانی نکردی در رَهِ عشق
زبانِ جُمله مُرغان را چه دانی؟

نگهبانی‌‌‌ست حاضر بر تو سُبحان
تو حیوانی، نگهبان را چه دانی؟

تو را در چَرخ آورده‌‌‌ست ماهی
تو ماهِ چَرخِ گَردان را چه دانی؟

تَجَلّی کرد این دَم شَمسِ تبریز
تو دیوی، نورِ رَحْمان را چه دانی؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۵۶
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۴۰۰/۱/۳۱ ۰۹:۴۴

غزل بسيار عالی روان حضرت مولانا شاد و بر شما بركات!
با محبت . شیرشاه (نجات)

ناشناس
۱۳۹۹/۴/۱۸ ۰۸:۱۵

با سلام و عرض ادب
اگر امکان داردمعنی این غزل زیبا را هم بفرمایید