هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، صبر، رنج، و امید می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند اشک، آه، دریا، و گل‌ها برای بیان احساسات عمیق انسانی استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۶۳۷

ز اشک گرم خطر نیست خار مژگان را
که چشم شیر نگهبان بود نیستان را

مجوی آب مروت ز چرخ سفله نهاد
که دود آه کند این سفال، ریحان را

نظر ز روی لطیفش چگونه آب دهم؟
که چشم شور بود شبنم این گلستان را

کمند جاذبه طوطیان شیرین حرف
ز بند نی بدر آورد شکرستان را

ز دست جرأت من در وصال ایمن باش
که قرب بحر کند خشک، دست مرجان را

ز اشک گرم شود نامه سیاه سفید
ز آه سرد بود برگریز عصیان را

ازان به زخم زبان از خوشامدم قانع
که به ز نقش و نگارست رخنه زندان را

همان سفینه اش از شرم جود دریایی است
صدف اگر چه گهر ساخت اشک نیسان را

ز میوه های بهشتی گزیده شد صائب
فشرد بر جگر خویش هر که دندان را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.