هوش مصنوعی: این متن شعری است که از غم، پیری، ناکامی‌ها و اسارت نفس سخن می‌گوید. شاعر از بی‌تأثیری اشک‌ها، تشنگی روح و نرسیدن به آرزوها می‌نالد. همچنین اشاره‌ای به اسارت دل در دام نفس و از دست دادن امید دارد. در پایان، شاعر به ناتوانی دیگران در درک غم او اشاره می‌کند و جهان را در مقایسه با عالم خود کوچک می‌بیند.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، همراه با مضامین غم‌انگیز و ناامیدی، برای درک و تجربه نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. نوجوانان ممکن است در درک کامل این مفاهیم با مشکل مواجه شوند.

غزل شمارهٔ ۶۵۵

شدیم پیر و نشد تر دو چشم بی نم ما
پلی است آن طرف آب، قامت خم ما

ز اشک ما جگر تشنه ای نشد سیراب
نصیب سوخته جانی نگشت زمزم ما

اسیر نفس و هوا ماند دل، هزار افسوس
به دست دیو برآورد زنگ، خاتم ما

سری ز روزن خورشید برنیاوردیم
به رنگ و بوی جهان محو گشت شبنم ما

گشاده روی تر از سینه کریمانیم
اگر ز خویش به تنگی، درآ به عالم ما

نمی توان غم ما را به خوردن آخر کرد
ترحم است بر آن کس که می خورد غم ما

مثال دیده مورست و ملک جم صائب
فضای عالم امکان، نظر به عالم ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.