هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات مختلفی مانند جدایی، عشق، درد و رنج، و طبیعت می‌پردازد. شاعر از احساسات عمیق انسانی مانند دوری از وطن، عشق به یار، و رنج‌های زندگی سخن می‌گوید. همچنین، از عناصر طبیعی مانند سنگ، آب، آتش، و کوه برای بیان مفاهیم عمیق استفاده شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد و رنج نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارد.

غزل شمارهٔ ۶۷۶

آسان چسان شود ز وطن دیده ور جدا؟
کز سنگ خاره گشت به سختی شرر جدا

رنگین شود ز باده گلرنگ، بی طلب
دستی که چون سبو نشد از زیر سر جدا

تا همچو لاله چشم گشودم درین چمن
هرگز نبود داغ مرا از جگر جدا

از دل نشد به آب شدن محو، نقش یار
این سکه از گداز نگردد ز زر جدا

بحر از گهر غبار یتیمی نمی برد
ما و تراکه می کند از یکدگر جدا؟

در قید تن ز خامی خود مانده است دل
بی پختگی ز شاخ نگردد ثمر جدا

فرهاد پا به کوه گذارد ز دیدنش
کوهی که گشته است ترا از کمر جدا

نتوان گرفت خرده ز ممسک به روی سخت
گردد ز سنگ اگر چه به آهن شرر جدا

نتوان ترا جدا ز پدر کرد، ورنه ما
از شیر کرده ایم مکرر شکر جدا

رنگی ندارم از لب لعل تو، گر چه من
کردم به زور جاذبه آب از گهر جدا

آتش کند تمیز ز هم نقد و قلب را
اخلاق خوب و زشت شود در سفر جدا

در پرده حجاب بود از وصال شمع
پروانه تا نمی شود از بال و پر جدا

صائب ز تیغ مرگ نلرزد به خویشتن
آزاده ای که گشت ز خود پیشتر جدا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.